پیاله

پیاله

زندگی همین چند لحظه است
پیاله

پیاله

زندگی همین چند لحظه است

بگوئید

بگوئید بر گورم بنویسند :

 زندگی را دوست داشت ولی آنرا نشناخت

 مهربان بود ولی مهر نورزید

 طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد

در  آبگیر قلبش جنب و جوش بود ولی کسی بدان راه نیافت

 در زندگی احساس تنهایی می نمود ولی هرگز دل به کسی نداد

 و خلاصه بنویسید:

 زنده بودن را برای زندگی دوست داشت

 نه زندگی را برای زنده بودن

****منبع: نمیدونم***

هستم

ایستاده ام

هنوز هم منتظرم

خبری از تو

تا تو بی بهانه، بهانه بودن باشی

هنوزهم

هنوز هم تو ماه می شوی

و من هر روز بی تاب

آن وقت می شوی مهتاب

کاش

کاش میتوانستم به شکل یک لبخند روی صورت تو زندگی میکردم

ای کاش میتوانستم

آن وقت قول میدادم همیشه میخندیدی و من پیش از تو لبخند میزدم

افسوس

افسوس پیش تو کوچک بودم..

کوچکتر از آن که..

کوچکتر از کوچکترین رویاهای تو..

آری من پیش تو، پیش رویاهای تو کم آوردم

و دستانم خالی تر از آن بود که دنیای رویاهایت را بسازم

افسوس..