بگوئید بر گورم بنویسند :
زندگی را دوست داشت ولی آنرا نشناخت
مهربان بود ولی مهر نورزید
طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد
در آبگیر قلبش جنب و جوش بود ولی کسی بدان راه نیافت
در زندگی احساس تنهایی می نمود ولی هرگز دل به کسی نداد
و خلاصه بنویسید:
زنده بودن را برای زندگی دوست داشت
نه زندگی را برای زنده بودن
****منبع: نمیدونم***
کاش میتوانستم به شکل یک لبخند روی صورت تو زندگی میکردم
ای کاش میتوانستم
آن وقت قول میدادم همیشه میخندیدی و من پیش از تو لبخند میزدم
افسوس پیش تو کوچک بودم..
کوچکتر از آن که..
کوچکتر از کوچکترین رویاهای تو..
آری من پیش تو، پیش رویاهای تو کم آوردم
و دستانم خالی تر از آن بود که دنیای رویاهایت را بسازم
افسوس..